حمید رضاحمید رضا، تا این لحظه: 20 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

دکترهای طب سنتی وسوالهای شما

بوی عاشقی

کم کم داریم به محرم الحرام نزدیک میشیم خدای ما بوی محرم رو احساس میکنیم . دهه محرم که میشه تمام وجودمون پر از عطر سیدالشهدا میشه . خونه ما سیاه پوش امام حسین میشه. هرشب ما دوتا بردار نوحه خوانی میکنیم ومامان هم با گریه برای امام حسین مارو همراهی میکنه.. کاش بتونیم حسینی تربیت بشیم.... یا اباعبدالله دستان لرزانمان را بگیر.... امشب که مصادف با شهادت امام جواد بود من وبرادرم بچه های بسیج محلمون رو دعوت کردیم به خونمون و مراسم عزاداری داشتیم . جای همگی خالی خدا قبول کنه این اولین باری بود که تونستیم خودمون دوتا بانی این مجلس باشیم... محمد جواد و عمو عبدالله و علی و مهدی هم آمده بودند....
25 مهر 1391

یادش بخیر.. آخرین سفرمون(با آقاجون در مشهد خدا بیامرزدش)

     یادش بخیر این اخرین سفر بابا بزرگمون بود :که دسته جمعی بدون ماشینامون وبا قطار رفتیم مشهد امام رضا .  خدا آقاجونو بیامرزه. این عکسم تو کافی شاپ قطار گرفتیم به ترتیب من( حامد علی .حمید رضا ومهدی )( عید سال٩٠ ) ...
24 مهر 1391

زندگی کن و لذت ببر

شکسپیر گفت: من همیشه خوشحالم   میدانید چرا؟ برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظار ندارم . انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .... زندگی کوتاه است ... پس به زندگی ات عشق بورز خوشحال باش....  و لبخند بزن....  فقط برای خودت زندگی کن و...        قبل از اینکه صحبت کنی :  گوش کن       قبل از اینکه بنویسی : فکر کن     قبل از اینکه خرج کنی : درآمد داشته باش      قبل از اینکه دعا کنی : ببخش     قبل از اینکه  صدمه بزنی : احساس کن    ...
23 مهر 1391

بدون عنوان

آن گاه که باشما هستیم گویی هرآنچه که زیبایست مارا در برگرفته است. این ها تنها ذره های ناچیز از احساس والای باشما بودن است   شاید واژه عشق راساخته اند تا احساس عمیق مارابه شما بیان کنند. اما باز هم این واژه کافی نیست بااین همه چون هنوز بهتر این است بگذار بگویمت هزاران بار که بیش از عشق بر شما عاشقیم....         مامان و بابا ...
23 مهر 1391